بدون عنوان
سلام عزیزدلم بارانم تو شش ماهگی بودی که داشتی یاد میگرفتی که چهاردست و پا بری اما زود خسته می شدی الهی مامان قربونت بره از تنبلی که خودتو جلو بکشی برای اینکه چیزی رو برداری تا اونجا که امکان داشت دستت و دراز می کردی یا گریه می کردی تا بهت بدیم .الان 6ماهت تموم شده و یاد گرفتی که انگشت مامان یا بابا رو بگیری و راه بری عاشق بالا رفتن از دیواری وقتی نگه می داریمت دستاتو می کشی به دیوار و پاهاتو سعی می کنی بری بالا . الهی فدات بشم عزیزم هرچی میگذره شیرین و شیرین تر می شی و همینطور شیطون تر . ...
نویسنده :
افسانه- مهدی
23:05